سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بنده های خوب خـــــــــــــــدا......سلام، خوشحالم که لحظه هاتونو میزبان هستم.

هوالرئوف

خورشید تمام شبها و روزهایم...
روزگار م.ن بی تـــــو هیچ است...
نمیدانم چرا چشمانم گاهی بی اختیار خیس می شوند...
می گویند حساسیت فصلی است...
آری م.ن به فصل فصل این دنیای بی تــــــو حساسم آقا...

اذن به یک لحظه نگاهم بده...



+ تاریخ یادداشت ثابت - شنبه 92/6/24ساعت 4:56 عصر نویسنده | قاصدک

هوالنور...

و گاه قدم می‌زنم در خیالاتــــــم
در پی‌ت،
در پی حجمی از بودنــــــت
که مـــــرا نجات دهد
از آوره‌گی ِ این همه فقدان تـــــو،
از بی کس شدن‌های همیشه‌گی‌،
از کابوس‌ لحظه‌های تنهایی،
از غـــم ِ نداشتن‌ت ...


+ تاریخ یادداشت ثابت - شنبه 92/6/24ساعت 4:55 عصر نویسنده | قاصدک


هوالرئوف...

از حرم تــو دورم و دلـم کبوتری که، پرواز را در حریم تـو آموخته است...

تمام دردهای بی قراری ها

در سایه سار نگاه گیرای توست که التیام می یابد....
که تــــــو
انیس النفوس دلــــــهائی
گام های خستگان را در طلب دیار مهرت توانی مضاعف می گیرد
وتا رسیدن به ضریح خورشیدیت لحظه های دلتنگی را می شمارند....
چقدر سبک می شوند مرغ دلهای خستگان،
وقتی نگاههای غمگین شان را به پنجره طلائی فولادت گره میزنند...
صدای بال کبوتران حرمت،
در صدای ملکوتی فرشتگان حریمت،
غوغائی در دلــــــها برپا میکند
و یک به یک قفلهای دلــــها و دردهای سخت گشوده می شود.

http://media.afsaran.ir/siC8H3_535.jpg


+ تاریخ یادداشت ثابت - شنبه 92/6/24ساعت 4:55 عصر نویسنده | قاصدک

هوالنور...

چه بگویم؟



قصد نوشتن که می کنم تنها تویی و ...



می خواهم آنقدر تکرارت کنم که پیدا شوی



پس همینجا بنشین در گوشه‌ی دنج قلبم ...



آرام و بی صدا که باشی ، ماندن، حتمی تر است ...

و گرنه وادار به فرارت می کند جبر این روزهایمان...



 نمی نویسمت!

  باران می بارد...
  چه بغض غریبی دارم...

زندگی خوب است. عشق خوب است...

  می بینی؟


با هر قدمی که برمی دارم چیزی به م.ن می گویی که حال دلــــ.م را بهتر می کند...

  از بغض می افتم! از آنسوی دلتنگی ...


دیدی م.ن ننوشتمت؟

  خود تــــو بودی که آمدی تویی که همیشه آرام در همین حوالی نشسته‌ای


در همان کنج ناپیدای دلم...



سکوت می کنم ...

تا جریان بیابی...

و باز باران می روید در ذهنم...

و طراوتی که تو حاصل کرده ای...

خودت بگو  چه زمانی تا همیشه باران می شوی؟...


1375847825259866_large.jpg



+ تاریخ یادداشت ثابت - چهارشنبه 92/6/7ساعت 8:24 صبح نویسنده | قاصدک

م.ن غرق خوابم و؛ تــــو برای ظهور خویش...

هر صبح جمعه ، رو به خداوند می زنی..


+ تاریخ سه شنبه 92/6/5ساعت 11:24 صبح نویسنده | قاصدک