بسم رب العشق...
در م.نِ به زبان عاشق، تاختن آسان است،
هستی ام را که بگیری و مرا از آن خویش کنی
و آنگاه گر بر سر عهد بمانم لبیک گفته ام...
آنجاست که مرغوبیت سکه و عیار دل
و عاشقی های گاه و بی گاهم مشخص میشود...
راست گفته اند که به آزمون می توان به معرفت جوانمردان عاشق رسید...
و چون ابراهیم را به آتش افکنند
و ذبح عظیم خواستندش، لبیک گفت و آتش بر او گلستان شد.
و زان پس قربانگاهی شد وعدگاه آزمودن او به عشق...
و چنین بود که در عصر عطش در حماسه ی سترگ دشت بلا
عاشقی ح س ی ن را، به تیغ عشقش آزمود،
تا همگان بدانند
اگر ابراهیم خلیل، همه ی اسماعیل جانش به مسلخِ خورشید برد؛
ح س ی ن سر و جان و هستی را فدا کرد،
تا آن ملائک که گرد مقتلش به طوافش آمده اند،
نیک بنگرند که از چه رو خطاب آورده:
فتبارک الله احسن الخالقین 1
و چنین شد که در آزمون بلند عاشقی،
ح س ی ن با ســـر سپردن به رضای دلش، که رضای او بود،
لبیکـــی به وسعت تاریخ گفت...
و بر سر نی، آیه آیه عشق را تفسیر کرد...
تا ترجمان هر قطعه از پیکری شود که همه ستایش خالق می کردند...
تا خالق نیز بر فرشتگان مسجودش
به داشتن عبدی چون ح س ی ن مباهات کند...
که این همان ح س ی ن است همان ذبح عظیم...
فدینـه بذبح عظیم 2
1سوره مبارکه مومنون، آیه 14
2سوره مبارکه صافات، آیه شریفه107