بنده های خوب خـــــــــــــــدا......سلام، خوشحالم که لحظه هاتونو میزبان هستم. |
|
هوالودود... وقتی بچه نداشتم، تصورم در مورد تربیت بچه، خیلی تخیلی بود. فکر میکردم بچه یه لوح سفیده که قراره ما روش نقاشی کنیم. یا یه تکه گِل بی شکلی که قراره به دستان پُر توان توان ما کاسه و کوزه ای از توش دربیاد. وقتی فرشته آسمونیم،زمینی شد. فهمیدم که تا چه حد اشتباه میکردم. بچه ها موجوداتی کامل اند با شخصیتی منحصر به فرد. کاسه و کوزه ای که شکل و رنگ و طرح دارند. وتربیت حداکثر میتونه اونو یه جای خوب تو سفره بنشونه. حالا که یه مدتی گذشته، فکر می کنم حتی تصور قبلی ام هم بیخود بوده.بچه ها همه چیشون کامله. شخصیتشون، رنگشون، جاشون.... سفره پهن شده و همه چیز در جای خودشه. فقطم.نم که ایستادم و دور سفره دارم میچرخم. م.ن باید یه جای خوب برای خودم پیدا کنم. جائی که دستم به همه چیز برسه و ظرف های گُل مَن گُلی سفره رو خوب ببینم. تازه دارم میفهمم کهمادری، اصلا تربیت کردن بچه نیست. تربیت کردن خودمه، بزرگ شدن خودم، رشد خودم، تقوای خودم. اگر جائی چیزی خرابه، این م.نم که باید بلند شَمو یه طرف دیگه سفره بشینم. این م.نم که باید خودمو تربیت کنم. برچسبها: ماردانه- فرشته های آسمونی- اصل تربیت |