سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بنده های خوب خـــــــــــــــدا......سلام، خوشحالم که لحظه هاتونو میزبان هستم.

هوالنور....

این رمضان هم کوله بارش را بست و بی آمدن تــــــــــو دارد می رود…
انتظار بهار در زمستان بی رویشِ روزگارمان کُشنده است...
آقا نمی آیی؟؟
تمام روزها دستان تردیدمان به آسمانی بلند است
که_ یقین را برای آمدنت تثبیت کند...
و در میان کویر آرزوهایمان؛ چشمه ی را می جوییم زلاتر و روشن تر از نور...
نور تــــویی بارانم...ببار...
بر آسمانِ تنگ دل هامان جلوه کن که،
سخت در گیر و دار سراب ها گرفتار آمده ایم...
اینجا اسماعیل مان بخوان؛ تا در بزم ابراهیمی تــــو به قربانگاه شویم...
و در پای تــــو سر و جان فدا کنیم...
حرفهای تشنه کامی ام در خلوت تنهایی روزگاران پوسید...
از بس نیامدی تا بگویمت دردهای بی شمار انتظارم را...

اما م.ن...
میدانم در راهی
و نزدیک است آن روزی که خواهم دید می آیی...
ان شاءالله ...{-47-}


1375847480268255_large.jpg

+ تاریخ پنج شنبه 92/5/17ساعت 7:0 صبح نویسنده | قاصدک