بنده های خوب خـــــــــــــــدا......سلام، خوشحالم که لحظه هاتونو میزبان هستم.

نگارا؛ آنچه میان حالِ مـن و نگاهِ توست...

هیچوقت، ناگهانی نبوده و نیست...

اما اکنون که حسی برتر از همیشه ای ...

تــــــو را به شیوه ای دیگر، در خویش جستجو می کنم...

این روزها، به جای نفس آه میکشم در هوایت و دم فرو می دهم به افسوس...

واندوه دلم را،

با اندک بغضی کال،

پیچیده در میان عطر سیب،

رها می کنم در میان آسمان خیال تا رسیدن به آرزویی محال...

برایم در این بی هوایی های نَفس گیر عالم،

نسیمی از گوشه ی پناهت را، حواله می کنی؟

دلــــم یک گوشه میخواهد، از شش گوشه ات...


افسران - حیف است هزار سال بخوابم و خواب تو را نبینم ...




+ تاریخ یکشنبه 92/3/26ساعت 8:0 صبح نویسنده | قاصدک