خدا می داند که هرگز بی ادب نبوده ام،.اما می خواهم بگویم و
می خواهم بنویسم.....بگذارید بگویند دیوانه شده است...
بگذارید بگویند این دیگر از ما نیست،بگذارید بگویند جهت دار
می نویسد،بگذارید بگویند جیره خوار، اما می گویم...
می گویم که شهدا شرمنده اید...!!!

آری شرمنده اید که نیستید... شرمنده اید سر دادید ?دست و پا دادید و
رفتید اما با نبودنتان همه چیز از بین رفت ...
شرمنده اید که رفتید تا برند محصولاتتان شود مکتب ایرانی-اسلامی اما...

شرمنده اید که با رفتنتان یک عده بی عرضه فرهنگتان را هم فرستادند به
دنبالتان...
شرمنده اید که رفتید پرچم خوش رنگ سبز حسین را آوردید، ولی رنگ ماند
و عشق و حیا رفت ....

شرمنده اید که خواص با بصیرت بودید و رفتید تا خواص بی بصیرت در نبودتان
جولان دهند...

شرمنده اید که چقدر کم ? سردار سلیمانی ها تربیت کرده اید

شرمنده اید که بعضی از هم سنگری هایتان،
بعضی از هم لباس هایتان،بعضی از فرماندهانتان?
خون به دل آقایتان کرده اند...
....................................................................
می دانم که دیدید که چگونه نخست وزیر زمان جنگ تان،
در سودای آتش پست و مقام سوخت و
با آبروی زیبایتان به راحتی بازی کرد....
شرمنده اید که رفتید تا بساط گناه پرچیده شود اما در نبودتان رقص و
پایکوبی کردند و برای فرهنگتان تشییع جنازه گرفتند ?
مگر نمی دانستید باید می بودید و یاد می دادید... پس چرا رفتید؟؟؟!!!

آری شرمنده اید که رفتید، تا چادر خاکی مادر سادات بماند همچنان بر سر
دختران کشورتان،اما همین که رفتید افرادی که جای شما آمدند

شرمنده اید از این که دیدید در نبودتان بعضی چادری ها?
چادر ملی ای شدند.....

چادر ملی؟؟؟؟
آری چادر مشکی وزیبای فرزندان کشورتان تغییر پیدا کرد.....رنگین شد وصد البته عجیب!!!!